loading...

آئین مستان

متن روضه شهادت حضرت علی اصغر , متن روضه شب هفتم محرم , روضه شب هفتم محرم , روضه شهادت حضرت علی اصغر , متن مداحی شهادت حضرت علی اصغر , متن مداحی شب هفتم محرم , م

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1747 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3820 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 834 زمان : نظرات (0)

حاج محمود کریمی

 

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً"

یا صاحب الزمان...

مرده بُدم،زنده شدم،عشق تو را بنده شدم

دولت عشق آمد و من،دولت پاینده شدم

 اقا امشب چه خوبه به اینا نظر کنی

اینها سالِ اوله که اومدن سینه زنی

آقا میشه امشبه رو بخاطر اینا به ما نظر کنی؟!

شب عطش رسیده وصبر رباب سر اومده

به یاری سینه زنا، لشکر اصغر اومده

آی علی ای وای علی،آروم بگیر،لای لای علی

میدونی چرا اینقدر گریه میکنند؟بچه ها تا حالا اینقدر سروصدا نشنیدن

اینها این جا بیمه با اشک عاشقا میشن

بارِ اوله که از مادراشون جدا میشن

یواش گریه کنید؛اینا میترسن

اینها این جا بیمه بااشک عاشقا میشن

بارِ اوله که از مادراشون جدا میشن

اینها یه روز بزرگ میشن

فداییای یوسف زهرا می شن

این بچه ها مادراشون منتظرن با التهاب

آی مادرای منتظر گریه کنید برای رباب

آی علی ای وای علی،آروم بگیر،لای لای علی

اگه اشکی داریم از پرِ قنداقمونه 

صدای گریه ها مون تو گوشه اینها میمونه 

آخه اینا گرمشونم هست

ازاین به بعد اینها خادم در گاه حسین میشن

برای این سینه زنای بعد از این دعا کنید

روضه ی امشب همینه گلوشون نگاه کنید

آی علی ای وای علی،آروم بگیر،لای لای علی

وای حسین ای وای حسین...

جلوی لشکر گر فت بچه رو، مادر تو خیمه داره نگاه می کنه وقتی علی اصغر تیر خورد امام حسین تیر را با یک دست بیرون کشید،مادر داره میبینه؛گفت:ای خدا اینا به صغیر و کبیر رحم نمیکنند، زبون حال خودمون و بچه هامونو خوندیم؛چیزی ندیدید شما،بچه هایی که شیرشونو خوردن؛آب خوردن،فقط یه کمی گرمشون شد؛زیر آفتابم نبودن؛کلا پنج دقیقه هم جدای از مادرشون نبودن

دلمون شعله ور از رو ضه ی رباب شده

 روضه ای که دل ماهیا  براش کباب شده

روضه ی اون مادری که دیگه

براش دیدن آب عذاب شده

میره و به غنچه ی روی نی نگاهشه

اونیم که تیرو زد،تموم راه همراهشه

دلواپس افتادن سر کوچیک طفل بی گناهشه

حسین...

دیگه از  بعد علی زیر سایه نمیره

توی آغوشش یه قنداق خیالی میگیره

دیگه بعد علی تو سایه نمیره

دیگه از بعد حسین زیرسایه نمیره

تو آغوشش یه قنداغ خیالی می گیره

با نیزه دار همسفره،روزی هزار بار پای نیزه می میره

یادم نمیره پسرم به سینه ناخن زدنت2
 
قدّتو یه زره نداشتیم که بپوشم به تنت
خوابیده بودی زیر خاک
دیدم هف،هشتا نیزه رفت تو بدنت
آخه دشمن فکر کرد اینجایی که خاک جمع شده زیورآلاتی چیزی مخفی کردند؛همه با نیزه فرو کردند
خوابیده بودی زیر خاک
دیدم هف،هشتا نیزه رفت تو بدنت
وای که هرچقدر دقیق حرمله گلوت رو زد
 
درعوض این نیزه دار هدف گیری نکرد
نیزه رو بی هوا زد حالت چشات تغییری نکرد
(
یادم نمی ره پسرم،کارتو به کجا کشوند
برای یک ساعتم جسم تو زیر خاک نموند2
اونکه سرِ خاکیتو برد
شما فرمودید:سر ابی عبدالله رو تو آب فرات شست و شو دادند،اما سر این شیر خواره چطور؟!
یادم نمیره پسرم،کارتو به کجا کشوند
برای یک ساعتم جسم تو زیر خاک نموند
اونکه سرِ خاکیتو برد
سرت رو با غلاف شمشیر میتکوند
ای حسین...حسین...حسین..." اینقدر این مصیبت سنگین بود،
خدا خودش به امام حسین تسلیت گفت،ارباب ما تکلیف همه عالمو معلوم میکنه؛
همچین که بچه تیر خورد مونده بود خیمه بره،کجا بره"بیایدکمک اربابتون کنید... حسین... حسین...
داری میری تو میدون زود برگرد
میشه مادر پریشون زود برگرد
به دل من بد افتادهعزیزم
 
برو اما علی جون زود برگرد
میدونستم گلوت پاشیده میشه
 
گل امید مادر چیده میشه
گلوی تو کوچیکه،نیزه پهنه
نوکش از تو دهانت...

دانلود بخش اول

روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - دلمون شعله ور از رو ضه ی رباب شده - حاج محمود کریمی

دانلود بخش دوم

روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - دلمون شعله ور از رو ضه ی رباب شده - حاج محمود کریمی

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3315 زمان : نظرات (0)

سید مهدی میرداماد

 

بیا مسافر غریب صحرا 

گریه كن ای یوسف زهرا

سری بزن به روضه ی ما

بیا بیا

هر كی بلده با آقاش نجوا كنه

بیا ای همه ی کار و کس ما

 یه نیم نگاهِ تو بسه ما

خوش اومدی به مجلس ما

ما رو برای گریه 

خوشبحال اون كسایی كه قدم می گذارند به سمت روضه حس میكنند امام زمانشون داره باهاشون قدم میزنه

 ما رو برای گریه،کنار خود صدا کن

سینه زن حسین و ،  از کربلا دعا کن

در به درم یه عمره  ، برای یک نشونت

تو روضه ها میگردم ،دنبال خال گونه ات

می خوام با همه وجودم امشب صدات بزنم:

یابن الحسن كجایی،میمیرم از جدایی

ببین،صدقه ی سرت آقا جون

 چه سفره ای پهن ِبرامون

 صدات میاد تو روضه هامون

آقا، جمعه ی اول محرم 

قدم بذار رو چشم ما هم

بیا برای ما بده دَم

مگه میشه نیایی ، شب علیِ اصغر

گمون کنم جلو در  ،نشستی پیش مادر

حسین.....امشب از اول جلسه باید مثل اسپند روی آتیش باشی، مادرها به جای مادرش، شما به جای همه اونایی كه می خوان برای علی اصغر ضجه بزنند.

مگه میشه نیایی، شب علیِ اصغر

گمون کنم جلو در،نشستی پیش مادر

باید خودت بخونی ، روضه ی قحط آبُ

زخم دل عمو و ،داغ دلِ رباب و

لای لای علی اصغر، لای لای علی اصغر

لالا لالا لالا لالا، لالای علی اصغر

آروم بخواب مادر

چه قدر گردن بچه شُله،همچین كه بغلش كنی،سرش میاُفته

این قدر با گریه هات من و آتیش نزن مادر

لالای علی اصغر

تو خیمه ها نمونده، نه آبی و نه شیری

داری جلوی چشمام، آروم آروم میمیری

حسین....

امشب روضه خون یه نفره، من می خوام اول  از زبون مادرش بخونم، كی میتونه روضه بخونه غیر مادر؟

طاقت بیار خدای ما بزرگه ای اصغر

آرم بخواب مادر

زبونت و دور لبات نچرخون ای مادر

لالای علی اصغر

لالا می گم بخوابی، تا عموت آب بیاره

قول عموت عزیزم، اصلاً نشد نداره

لشكر ببینید پسرم، تو تب و تاب ِ

لب تشنه ی آب ِ

رحمی كنید به بچه ای كه زیر آفتاب ِ

لب تشنه ی آب ِ

آبش بدید میمیره

آبش ندید میمیره

مگه گلوی بچه ام، چند قطره آب میگیره

حسین.....

سلامٌ علی طفل الرضیع

امشب می خوام از قران برات روضه بخونم، از قرآن، باور میكنی روضه ی علی اصغر تو قرآن باشه. وقتی مادر موسی،موسی رو به دنیا آورد، فرعون فهمید دستور داد هركی پسر دار شده، باید پسرش كشته بشه،هیچ پسری زنده نمونه، چون می دونست اگه پسری به دنیا بیاد، تاج و تخت و رسالتش رو از بین میبره، مادر موسی بچه ی یك روزه رو می خواد تو آب بندازه، اما نگرانه، مادر باید باشی تا  بفهمی،یه دقیقه از بچه ات جدا بشی میمیری، اما تو قرآن اومده خدا به چهار وسیله، به چهار آیه دل مادر موسی رو محكم كرد. خدا به مادر موسی وحی فرستاد دل مادر را آرام كردف این یه دونه، دل مادر موسی رو نگه داشت، رَبَطْنَا عَلَى قَلْبها. سومین نكته اینه، خدا به مادر موسی قول داد: اِنّا رآدّوهُ ما بر می گردونیم. هم بهش وحی فرستاد و هم دلش رو محكم كرد و هم گفت برمی گردونیم و هم وعده داد گفت:این یه روزی پیامبر میشه، خیالت راحت باشه، با این چهار امیدواری مادر موسی بچه رو تو آب گذاشت و رفت. ای خدا كاش یه نفرم رباب رو آروم می كرد. كی اومد تو كربلا به مادر این شیرخواره آرامش بده؟ مادرها حرف من رو می فهمند، موسی علیه السلام یه روزه بود،یه بچه ی یه روزه رو  مادر می خواست بذاره تو آب، یه روزه كجا و شش ماهه كجا؟ دل كندن از شش ماه سخت تره، بچه ی یه روزه رو راحت تر می تونی باهاش كنار بیای، وقتی موسی رو درون رود نیل گذاشت، پدرش نبود، اما بمیرم برا اون آقایی كه بچه تو بغلش جون داد، هنوز ابی عبدالله داشت حرف می زد، بچه رو با سه شعبه زدند،خیلی عجیب ِ، مادر موسی ، موسی رو تو آب گذاشت بازم نگران بود، اما بچه رو تو خون رها كردند، یه نگاه كرد دید قنداقه غرق خونه...آی حسین....

خیلی این شعر قشنگ ِ، زبان حال رُباب رو گوش بده،رُباب داره با فرشته های آسمون حرف می زنه، آخه تا این بچه رو زدند ندای آسمانی بلند شد: رهاش كن حسین، دَعهُ.فرشته هارو آماده كردیم،بچه ات رو اینجا نگه می دارند.

خبر رسیده به من ای فرشته های خدا

سپرده اند علی اصغر مرا به شما

سپرده اند كه از شیر دایه های بهشت

بنوشد و بشود مرهمش كفیه شفا

ولی ملائكه من مادرم دلی دارم

هنوز دل نگرانم برای آن لب ها

هنوز دل نگرانم برای طفلی كه

مرا گذاشته با گهواره اش تنها

بگو فرشته كه آرام و تخت خوابیده است؟

بگو كه دست خدا تاب می دهد او را؟

شده است دست پدر حال حجر اسماعیل

بگو طواف كنندش فرشته ها به دعا

برای ذبح عظیمی كه نذر حق كردیم

گرفته ایم چه شب ها به گریه اش احیا

نخورده است اصغر من بی وضوی من شیری

نداده بوسه به او جز به نام حق بابا

برای اصغر من زمزمی بجوشانید

قسم به مروه شمارا قسم به سعی و صفا

جواب گریه ی او را خدا پسند دهید

كه تلخ داده جوابی به گریه اش دنیا

سفارش پسرم را نمی كنم دیگر

علی است زندگی ام جان او و جان شما

مادر موسی ِ پیغمبر رو خدا آروم كرد،یه مادر دیگه ام سراغ دارم،اونم آرامشش بهم ریخت اما پیغمبر خدا آرومش كرد،زود بگم و رد شم، اسم بی بی هم برده بشه،كدوم مادر؟ پیغمبر دید فاطمه اش هی نگرانه، بابا این بچه تو رَحِم امانم رو بریده،چی میگه؟ هی میگه: اَنا الغریب، اَنا العطشان، اَنا العریان. پیغمبر آرومش كرد، این مادرم آروم شد، اما كربلا ابی عبدالله می خواست رباب رو آروم كنه، ابی عبدالله بچه رو نگاه كرد، خودت تصور كن، نگاه كرد، دید مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن، مِنَ الوَرید إلَی الوَرید. سر بچه به پوست آویزان شد. ابی عبدالله برگشت، یه نگاه به طرف خیمه ها كرد، دید رباب ایستاده، زینب ایستاده،بچه رو زیر عبا گذاشت.حسین......یه نفر بلند شه جواب من رو بده، چرا همه ی مقاتل نوشتند ابی عبدالله یه قدم می رفت، یه قدم برمی گشت. كی می دونه؟بعضی ها نوشتند یه قدم می رفت، می دید رباب ایستاده، اما من میگم نه، بلاخره رباب رو زینب ساكت می كرد، بلاخره رباب آروم می شد، می دونی چرا حسین بر می گشت؟ قدیمی ها می دونند، قدیم مرغ كشته نمی فروختند، باید مرغ زنده می خریدی، می بردی قصاب جلو چشمت سرش رو جدا می كرد. رو خاك جلو چشمت دست و پا می زد. پنج دقیقه مرغ رو خاك بود برمی داشتی می دیدی مرغ هنوز جون داره، ابی عبدالله فكر كرد علی جون داده دو قدم می رفت، بچه دست و پا می زد شیخ جعفر شوشتری می گه، صاحب خصائص می گه: حجت خدا مضطر نمی شه،اضطرار تو وجودش راه نداره، اما كاری با حسین كردند، رفت پشت خیمه ها خودش یه قبر كوچیك كند، بچه رو تو خاك گذاشت. بگو حسین..... ابی عبدالله كاری كرده عصر عاشورا بی نظیره،نام علی اصغر جهانی شده.اومد پیش ابن زیاد، ابن زیاد لعنت الله علیه گفت: چه خبر از كربلا؟ گفت: امیر بهت بگم: تا عصر عاشورا می تونست همه چیز به نفع تو پیش به، اما حسین یه كاری كرد، حسین یه قنداقه ای رو كرد، همه ی عالم فهمیدند حق با حسین ِ. رمز پیروزی قیام عاشورا خون علی ِ اصغر ِ، حالا دستت رو بیار بالا،بدم المظلوم یاحسین.....هركی مریض داره، هركی هر كاری داره..یا حسین.....

روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - این قدر با گریه هات من و آتیش نزن مادر -  سید مهدی میرداماد 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 961 زمان : نظرات (0)

حاج منصور ارضی

 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُوْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّی جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، یا اَباعَبْدِاللَّهِ

بچه وقتی گرسنه یا تشنه میشه، اول زار می زنه، زار می زنه، بعد یواش یواش بی حال میشه، فقط لب هاش رو تكون میده، چه خبر بود میان خیمه ی ابی عبدالله؟ كودك شش ماهه رو دست به دست می دادند، هر كی میگفت: من آرومش میكنم، دختر بچه ها می گرفتند، می گفتند: بدین من آرومش میكنم، همهمه و گریه ای افتاد، صدای گریه چون بلند شد ابی عبدالله برگشت، بی بی جان مگه نگفتم آروم گریه كنید.این كیه صدای غربتش می آد؟ این كیه بی یار شده، یاور می خواد؟ گفت :وقتی صدای هل من ناصر ینصرنی تو رو شنید از گهواره خودش رو انداخت پایین، یعنی بابا من هستم. شرح های زیادی برای همین بغل گرفتن حسین گفتند. قنداقه رو داد دست ابی عبدالله، اومد وارد میدان شد، تا اومد با مردم حرف بزنه، نامردی كردند، هنوز كلام امام تمام نشده، یه وقت دید علی یه حركتی كرد، دست و پاش هم كه به قنداقه بسته بود، نگاه كرد دید سر به پوست بدن آویزان شده...حسین.....

با چه رو خیمه برم این سر آویزان را

چه كنم مشكل این حنجر خون ریزان را

به سفیدی گلوی تو كسی رحم نكرد

رسم كوفی است بگیرند هدف مهمان را

پسرم دست و پایی زدی و باز تبسم كردی

پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را

گریه بر معجر عمه نرود از یادم

وسط هلهله ها بدرقه كن یاران را

سند مستند كربلا حنجر توست

بُرد مظلومی تو آبروی عدوان را

 روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - با چه رو خیمه برم این سر آویزان را - حاج منصور ارضی

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 707 زمان : نظرات (0)

حاج محمدرضا طاهری

 

اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به عِلمُک.و لعن اعدائهم بعدد ما أحاط به عِلمُک.اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ ..........

به این غبار، نگاهی که آفتاب شود

به ذره گر نظر لطف بوتراب کند

به آسمان رود و کار آفتاب کند

کُلُّهُم نورٌ واحِدٌ ، چه امیرالمؤمنین رو یاد کنیم چه امام زمان رو

به این غبار، نگاهی که آفتاب شود

بسوز قلبِ مرا، کز غمت مُذابّ شود

دوباره رویِ تو را آسمانِ جمعه ندید

کدام جمعه، جمالِ تو ماهتاب شود؟

برای آمدنت، شب به شب دعا کردم

اما آقا جان دعای من کافی نیست، قربونت برم

اشاره کن به دعایم که مستجاب شود

زمان به خاطرِ ما دیر دیر می گذرد

برایِ خاطرِ تو کاش پُر شتاب شود

امیر گریه، مرا هم صحابه­ی خود کن

که آسمانِ نگاهم پر از سحاب شود

من آمدم که سلامِ مرا جواب دهی

سلام می کنم و وای اگر جواب شود

اگر اجازه دهی روضه خوان شوم امشب

که قلبِ سوخته ات بیشتر کباب شود

برایِ کودک خود آب خواست امّا حیف

همین دلیل بر این شد، حسین آب شود

بگویم از شررِ خنده های حرمله ای

که پاسخ ِ شرر گریه­ی رباب شود

و شیر خواره پس از این ز نیزه خواهد دید

که دستِ مادر ِاو بسته در طناب شود

شب علی اصغر ِ، باب الحوائج ِ، بزرگ های دین ما، مراجع دین ما، مراجع عظام، مخصوصاً مثل همچین شبی حاجاتشون رو در خونه ی خدا می بردند، مرحوم آیت الله حق شناس میگن هر موقع گره به کارش می اُفتاد، می گفتند: چه روضه ای بخونیم؟ می گفت: روضه ی شیر خواره ی حسین. هرکی گره به کارش داره بسم الله. امشب قراره پا روضه های رباب بشینیم،بسوزیم، ناله بزنیم.

خونابِ غم به سینه­ی مادر نمی رسید

این تیرِ غیظ کرده اگر سر نمی رسید

کدوم تیر؟

دستِ کمی ز نیزه­ی ابنِ اَنَس نداشت

بَد می بُرید، کاش که تا پَر نمی رسید

یک قطره هم ز مهریه­ی مادرِ حسین(ع)

یعنی به کامِ تشنه­ی اصغر(ع) نمی رسید؟

اوج روضه رو می خوام برات بخونم: وقتی بچه رو روی دست گرفت، از هر طرف بچه رو بلند می کرد، سر رو شونه می اُفتاد، دیگه جون در بدن نمونده، اوج روضه، غیرتی ها، ارباب شما، مولای شما، کسی که همه ی عالم تو این دنیا، هرکسی تو این دنیا و اون دنیا هرکسی کاری داشته باشه، باید منّت این آقا رو بکشه... رو به دشمن ایستاد، صدا زد: منّوا عَلَینا برما منّت بذارید.

لالایی، لالایی، لا لالا، لا لالا.....

لالا لالا چرا مادر نمی خوابی

چرا این گونه بی تابی

گمانم تشنه ی آبی

از شیر خواره ای به همه شیر خواره گان

آغوش گرم مادرتان نوش جانتان

اربابتون بچه رو روی دست گرفت، منّوا عَلَینا بر ما منت بذارید، خودتون علی رو بگیرید سیراب کنید، وضع لشکر به هم ریخت، یه عده از سپاه ابن سعد، پیر مردها، گفتند: حسین راست میگه، آخه ما که با شیر خواره جنگ نداریم، دید الان تفرقه تو سپاهش می اُفته، یه نگاه به حرمله کرد، چرا جوابش رو نمی دی؟ گفت: امیربابا رو بزنم یا بچه رو؟ گفت: حالا وقت داری برا اینکه بابا رو بزنی، بذار این بابا در فراق بچه اش بسوزه، اگه بچه رو بزنی بابا هم میمیره. کاری کردند ابی عبدالله یه چند لحظه دیگه نمی دونست چیکار کنه، فقط بچه رو زیر عبا گرفت، هی یه قدم می آد سمت میدان، دوباره برمیگرده سمت خیمه ها. حسین.....

خیلی نداشت فاصله تا خیمه ها پدر

می رفت هر چه باز به آخر نمی رسید

کاری نداشت غیرِ خجالت کشیدنش

زیرِ عبا سرش که به پیکر نمی رسید

می مُرد در تحیُّرِ این داغِ دلخراش

زینب اگر به دادِ برادر نمی رسید

اول خواهر از خیم ها دوید بیرون، چیزی نشده عزیز دلم، فدا سرت حسین جان، بچه های من فدا سرت، علی اکبر فدا سرت، علی اصغر هم فدا سرت، خودش بی تابی می کرد، تا صدای هل من ناصر تو رو شنید، خودش رو از گهواره بیرون انداخت.

جز خنده هایِ سرخِ لب و چشمِ نیمه باز

تسکین بر آتشِ دلِ خواهر نمی رسید

نبضِ پدر شماری معکوس می گرفت

نه، این گلو به بستنِ معجر نمی رسید

تیرِ سه شعبه جایِ همه سهم برده بود

چیزی به چشمِ حسرتِ لشکر نمی رسید

حالا یه موقعی خانم رباب داره این بیت رو میگه، داره گلایه میکنه: دیدن یه گوشه ای بغض کرده رباب

حقّی نداشت پشتِ حرم جستجو کند

ای کاش دستِ نیزه به اصغر نمی رسید

بچه ام رو در آوردی از خاک

راحت به یک اشاره جدا می شد از بدن

این کار پس به منّتِ خنجر نمی رسید

گذشت تا موقعی که یه بار دیگه مادر با بچه روبرو شد، تا حالا کنار گهواره می نشست، تکون میداد با علی اصغر، حالا رو ناقه ی عریان نشسته سر علی اصغر بالای نیزه، صدا زد:

قندِ عسل به خنده لبت باز کرده ای

در رقصِ باد دلبری آغاز کرده ای

با جبرئیلِ نیزه به معراج رفته ای

کوچکترین پیمبرم اعجاز کرده ای

این روزها برای خودت اکبری شدی

مادر مرا چقدر سرافراز کرده ای

آغوشِ من برایِ تو بهتر ز نیزه نیست؟

بالا نشسته ای و به من ناز کرده ای

آرامش تو بُغضِ مرا سرخ می کند

سوز دلم به ناخن غم ساز کرده ای

بر دستِ بینِ سلسله ام غصه خورده ای

همدردیت هر آینه ابراز کرده ای

در بُهت برده ای همگان را که با سه پر

در آسمانِ قافله پرواز کرده ای 

داره ابی عبدالله می آد سمت خیمه ها، یه وقت دیدن دختر حسین دوید تو خیمه

بچه ها دست بابا خونی شده

گمونم شیخوراه قربونی شده

عباشو طوری رو اصغر کشیده

گمونم خیلی خجالت کشیده

مختار سنگ دل ترین دشمن رو بیرون کشید، گفت:بگو ببینم جایی شد دل تو هم به حال حسین بسوزه، گفت: اول بذار برات بگم امیر، من جزء کسانی بودم که هر جا حسین از پا نشست، هم دست زدم هم هلهله کردم، اما یه جا شد دل من هم به حالش سوخت، دیدم بچه رو زیر عبا پنهان کرده، سمت خیمه ها نمی آد، نگاه کردم دیدم دم خیمه یه خانمی ایستاده، فهمیدم مادر این بچه است، حسین روش نمیشه سمت خیمه بره. گفت: بگو ببینم نانجیب، خلاصه آقای ما چیکار کرد؟گفت:امیر دیدم اومد پشت خیمه ها رو خاک نشست، بچه رو روی خاک گذاشت، با سر شمشیر یه قبری رو کند، می خواست بی سر و صدا بچه رو دفن کنه، یه وقت خانم هااز خیمه بیرون اومدند،حسین..... صدا ناله ات گره بخوره به ناله ی رباب امشب...حسین.... اشک هاتو روی دست بگیر، دستت رو بالا ببر، بدم المظلوم : اللهم عجل لولیک الفرج

روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - به این غبار، نگاهی که آفتاب شود - حاج محمدرضا طاهری 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1285 زمان : نظرات (0)

حاج حسن خلج

 

وداع كنید اهل حرم با طفل شیرخواره،باطفل شیرخواره

رقیه گریه می كنه كنار گهواره، كنار گهواره

خیال نكنید رباب دست و پاگیر حسین شد، از روز اول تو گوش علی می خوند: علی كربلا می خوام سرافرازم كنی مادر، آوردمت دور سر بابات بگردونمت، اهل اشاره است رباب. تا ابی عبدالله فرمود: بچه ام رو بیارید از تو خیمه من وداع كنم، بچه رو برد تو خیمه گفت:بیایید هر كی می خواد ببینه ببینه، علیم داره میره، دیگه بر نمی گرده.

وداع كنید اهل حرم با طفل شیرخواره،باطفل شیرخواره

رقیه گریه می كنه كنار گهواره، كنار گهواره

اما هر كاریش كنیم مادر ِ،یه نگاه كرد تو صورت علی

برای رفتن ِ تو هنوز كه خیلی زوده

می خوای بری مادر برو عیب نداره

 دوباره رفتی از هوش، چرا لبت كبوده

برو مادر، دست علی به همرات، از صدای طبل هاشون نترسی، یه خواهش دارم مادر

برای آخرین بار بخند برای مادر

نترسی مهربونم از های و هوی لشكر

بچه رو بغل كرد، اومد تو میدون،زن و بچه منتظرند، بلاخره بابا آب میگیره یا نه؟ همه دلواپسند. تو چی؟ توهم دلواپسی؟ بیایید همه با هم دعا كنیم:

الهی تیر حرمله خطا بره این بار

عاشورای سال 61 تیر به هدف نشست، امسال نمی دونیم چه جوری بشه، بیایید دعا كنیم. شاید این دفعه نشد.

الهی تیر حرمله خطا بره این بار

كه چی؟

حسین خجالت نكشه، حرمله دست بردار

حسین......، بی خبری بد دردیه، بی خبری اضطراب میآره، نمی دونیم چی شد، حرمله اینبار تیر انداخت یا نه؟ بذارید من ببینم چه خبر شد

ولی نشد كه نشد تیرش رو به هدف زد

من براتون تعریف می كنم چی میبینم،نه نه دل خوش نباش

ولی نشد كه نشد تیرش رو به هدف زد

واسه نشونه گیریش لشكر كوفه كف زد

هورا......زد به هدف...حسین..... شنیدن كی بود مانند دیدن. زینب دید رباب بی هوش شد.

وقتی كه كه سر جدا شد حرمله هم دلش سوخت

حنجره رو سه شعبه به شونه ی حسین دوخت

مختار گرفت حرمله رو، فرمود: بی حیا سه تا تیر زدی، سه جای قلب زهرارو پاره كردی، شد یه جا دلت بسوزه؟ گفت: آره.یه جا دلم خیلی براش سوخت، نشستم زمین براش گریه كردم، گفت:تیر رو كه زدم آقا داشت حرف می زد، یه مرتبه دیدم سكوت كرد، یه نگاه به بچه اش آروم عبا رو كشید رو بچه، یه دو قدم رفت سمت خیمه، چشمش به رباب افتاد برگشت، دو قدم اومد سمت میدان، یه نگاه به ما كرد دید داریم هو می كنیم برگشت، دیدم حسین درمونده، نمی دونه چه كنه..حسین...... صدات برسه كربلا...حسین...... یادت باشه اگه خواستی بچه ات رو به كسی نشون بدی، بچه نوزاد یه دستت رو زیر بدنش قرار بده، با یه دستت هم زیر سرش رو بگیر، یه طوری كه سر بچه نره، خیلی خطر ناكه، خدا داره حسین رو نگاه می كنه، حسین می خواد بچه اش رو به خدا نشون بده، صدا زد خدا :

بر روی یك دستم تنش

بر روی این دستم سرش

آه بفرستم كدامش را برای مادرش؟!

حسین.......

روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - وداع كنید اهل حرم با طفل شیرخواره -  سید مهدی میرداماد 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2318 زمان : نظرات (0)

دکتر میثم مطیعی

 

لالا لالا، یکم دیگه دووم بیار

یه کم دیگه دندون روی جگر بذار

اگه همهمه باشه بچه میترسه،اگه لشكر كف بزنن بچه میترسه

لالا لالا یکم دیگه دووم بیار

یه کم دیگه دندون روی جگر بذار

مشکو یکی بُرده که بر می گرده زود

وقتی می رفت فقط به فکر خیمه بود

مده با اشک، زندگی مو به باد

آب می رسه، اگه خدا بخواد

مادر دَووم بیار... بچه كوچیك گلوش نازكه، نمی تونه گردن بگیره، میاُفته.

عمو رسید، کنار علقمه

صدای تکبیرش میاد

لالائی، عموش رفته آب بیاره

لا لا لا لا، منو نکن خونه خراب

چیزی نمونده عمو جون بیاره آب

بابات رفته به یاری آب آورش

داره میاد! چرا خمیده کمرش؟

فَرَجَعَ الحُسین اِلی الْمُخَیَّم،مُنکَسِراً حَزیناً باکیــّــا. می دونی یاد چی میاُ فتم؟

 اگر گهواره را پس داده بودند

دلش خوش بود با طفل خیالی

ای حسین......

علیم داره، میزنه دست و پا

بچم داره، میمیره ای خدا

ببین هنوز به سمت علقمه ست

نگاه مضطر بابا

لالائی، الهی بارون بباره

الان بین خانم ها چه خبره؟ اونها بیشتر می فهمند حس مادری یعنی چی، اصلاً فقط مادرها می فهمند یعنی چی. خدایا الان میخوام یه دعا كنم. به اضطرار حضرت رباب، به اون پریشونیه این مادر،خیلی هستند بچه دار نمیشن، خدایا به بی بچه ها بچه بده،اولاد سالم و صالح بهشون بده

لالا لالا، مادر ِ تو بشه فدات

خون می بارن فرشته ها با گریه هات

سوخته دلم رو نفسای داغ تو

آهی بکش شاید که بارون بگیره

خدا تو رو، نمی بره ز یاد

خونده برات، بابا "و إن یکاد"

الهی که، سپیدی گلوت

به چشم حرمله نیاد

لالایی الهی بارون بباره

لالائی، عموش رفته آب بیاره

سبط این جوزی  در تذكرة الخواص نوشته:لَمّا رَآهُمُ الحُسَینُ علیه السلام مُصِرّینَ عَلى قَتلِهِ.وقتی آقا دید اصرار دارند بكشنش،دستبردار نیستند." آدم یا اونای میاُفته كه مدینه اومدند پشت درخونه ی مادرش،هرچی نصیحت كرد فایده نداشت، مردم گفتند إن فیها فاطمة ؟....".آقا وقتی دید اینها اصرار دارند، أخَذَ المُصحَفَ قرآن گرفت، قرآن رو باز كرد . وجَعَلَهُ عَلى رَأسِهِ، قرآن رو روی سر گذاشت. شب هفتم ِ، امشب حرم آل علی آب ندارد....یا حسین،یاحسین... آقا قرآن رو روی سر گذاشت، آی مردم : بَینی وبَینَكُم كِتابُ اللّه، وجَدّی مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله بین من و شما قرآن و پیغمبر داور،بعد یه سئوالی ازشون كرد،نمی دونم خیمه ها چه خبر شد. یا قَومِ! بِمَ تَستَحِلّونَ دَمی؟!... برا چی خون من رو مُباح می دونید؟اینجا دیگه خیمه ها بیشتر دچار اضطراب شد.فَالتَفَتَ الحُسَینُ علیه السلام فَإِذا بِطِفلٍ لَهُ یَبكی عَطَشاً، یه نگاه به پشت سر كرد دید علی داره گریه میكنه فَأَخَذَهُ عَلى یَدِهِ،بچه رو روی دست بلند كرد،ای مردم: إن لَم تَرحَمونی فَارحَموا هذَا الطِّفلَ اگه به من رحم نمیكنید به این بچه رحم كنید. فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ تیر آمد به گودیه گلوی علی نشست،علی شروع كرد دست و پا زدن

علیم داره می زنه دست و پا

بچه ام داره میمیره ای خدا

حالا امشب روضه ی من این یه جمله است،یا صاحب الزمان(عج). اول روضه ی امام حسین رو بگم.میخوام بگم حرمله سه تا تیر زد، تیر دوم رو به قلب آقا زد، اون تیر با سینه ی امام حسین چه كرد؟آقا

 همین كه تیر سه شعبه به سینه ی تو نشست

دوباره درد به پهلوی مادرت افتاد

اونی تیری رو كه از عقب درآورد،مثل ناودان خون جاری شد،همون تیر رو حرمله به گلوی علی زد.حالا ببین با علی اصغر چه كرد...ای حسین.....

شد گلویم روی دستت ذبح می دانی چرا؟

حجم تیر از حنجر من بیشتر بود ای پدر

یا باب الحوائج گرفتاریم....روضه رو ادامه میدم. اینجا یكی از جاهایی بود كه آقا گریه كرد. اولیاء خدا صبر دربرابر مصیبتشون به نحو اَتَم و اَكمل ِ،یكی از بزرگان می فرمود: همین گریه ها براشون درجه است، دلشون به رحم میآد. وقتی پیغمبر پسرش وفات كرد،فرمود:قلب میسوزه،اشك جاری میشه، ولی كلامی كه خدا رو خوش نیآد،بر زبان جاری نمیشه. الهی رضاً برضائك. در یه روایتی دیگه حضرت فرمود:بر من آسانه این به عین الله ِ ،خدا داری میبینی.

 فَجَعَلَ الحُسَینُ علیه السلام یَبكی شروع كرد بلند بلند گریه كردن. مادرت داده بود سیرابت كنم،آقا شروع كرد بلند بلند صدا زدن،د عا كردن:: اللّهُمَّ احكُم بَینَنا وبَینَ قَومٍ دَعَونا لِیَنصُرونا خدایا بین ما و اینهایی كه مارو دعوت كردند تا یاری مون بدهند حكم كن،فَقَتَلونا یه وقت صدا از آسمان بلند شد:فَنودِیَ مِنَ الهَوا: دَعهُ یا حُسَینُ؛ حسین جان فرزند رو وا بگذار فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِی الجَنَّةِ در بهشت بهش شیر می دهند. دلا برا مادرت بسوزه یه ذره از رباب برامون بگو، یه ذره از دل رباب برامون بخون:

بس كن رباب سر به سر غم گذاشتی

اصلاً خیال كن علی اصغر نداشتی

بس كن رباب حرمله بیدار می شود

سهمت دوباره خنده ی انظار می‌شود

صدا زد:

خیلی به اشك غربت ما خنده شد ولی

آن نیش خند حرمله از خاطرم نرفت

حسین.....

 

دانلود بخش اول

روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - لالا لالا، یکم دیگه دووم بیار  - دکتر میثم مطیعی

دانلود بخش دوم

روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - لالا لالا، یکم دیگه دووم بیار  - دکتر میثم مطیعی

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 86
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 159
  • آی پی دیروز : 676
  • بازدید امروز : 394
  • باردید دیروز : 4,533
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 43
  • بازدید هفته : 4,927
  • بازدید ماه : 4,927
  • بازدید سال : 1,319,960
  • بازدید کلی : 19,825,788